از متن تا حاشیه؛ بررسی‌ بازی لیورپول و منچستر یونایتد از زاویه نگاه نویسندگان طرفداری

ساخت وبلاگ

از متن تا حاشیه، بخشی از وبسایت طرفداری است که نظر نویسنده‌های این وبسایت را در مورد بازی‌های مهم هفته جویا می‌‌شود. از تاکتیک‌های درون زمین تا جنجال‌های خارج زمین. این نظرات کاملا اختصاصی طرفداری است و نویسندگان این وبسایت با دنبال کردن هفتگی تیم‌ها به آن می رسند. بازی دور یک شانزدهم لیگ اروپا از ساعتی دیگر برگزار می شود. پیش بینی و پیش زمینه بازی را از نگاه هواداران دو باشگاه علی امیری فر و آرمان آزادنیا  را می خوانید: 

 آنطور شروع می کنم که مارتین ساموئل در یادداشت دو روز پیش در دیلی میل شروع کرد. یادی از گذشته: بلک برن یک بار قهرمان انگلستان شد و در فصل بعد برای اولین و آخرین بار نماینده انگلستان در مسابقات اروپایی بود. اسپارتاک مسکو حریف شب اول در ایوود پارک بود. قهرمان انگلستان حرفی برای گفتن نداشت و 1-0 باخت. هواداران شعار می داد که مگر برنلی هستند؟ بلک برن قهرمان انگلستان و برنلی تیمه میانه جدولی در دسته سوم بود. اما چرا برنلی؟ به خاطر اینکه برنلی و بلک برن، رقبای سنتی در منطقه لنکشایر شرقی هستند و از سپتامبر 1879، دربی آن منطقه را برگزار می کنند. این همان چیزی است که دیدار لیورپول و منچستر یونایتد را خواه در فینال لیگ قهرمانان، در میانه جدول انگلستان، در میلک کاپ و حتی لیگ اروپا به دیداری حساس، مهم و سرنوشت ساز تبدیل می کند. منچستر چهار بار پیاپی تیم لیورپول را برد. ستاره های زیادی دو سال اخیر خریده شدند اما حقیقت این که منچستر یونایتد هم به مانند لیورپول در دوره روی هاجسون، گراهام سونس و امثالهم، دست و پا می زند. بدون فرگوسن و بازیکنانی که ستاره های دهه هشتاد تیم ملی انگلستان بودند، منچستر جام نمی برد اما نتایج خوبی مقابل لیورپول به دست می آورد. در دوره فرگوسن هم حتی گاه با ستاره هایی کمتر و عملکردی ضعیف تر به نسبت به لیورپول در مسابقات اروپایی، با گری نویل ها و جان اوشی ها در آنفیلد برنده و در نهایت قهرمان می شدند. حقیقت اینکه به طور کل در بازی های رودررو، وضعیت منچستر بهتر بوده است. تفاوت اینکه اعتراف سخت: دیگر فوتبال آدم هایی مانند بیل شنکلی و الکس فرگوسن، آدم هایی که معمار بودند را بعید است که به چشم ببیند. از آخرین باری که یونایتد در آنفیلد با اختلاف بیش از یک گل برنده شد نوزده سال می گذرد و در این بین 9 پیروزی در این استادیوم به دست آورده اند. دو پیروزی اخیر لیورپول در اولدترافورد 4-1 و 3-0 بوده است. لیورپول باید خیلی خوب می بود تا منچستر را شکست دهد اما همیشه یونایتد خسیس تر پا به این بازی و بازی هایی از این دست گذاشته است. در حالی که آن لیورپول دهه هشتاد به جز افتخار ها با برد 5-0 مقابل ناتینگهام فارست به یاد آورده می شود، آن یونایتد با برد 2-1 مقابل بایرن مونیخ در فینال لیگ قهرمانان به یاد آورده می شود.  لیورپول آرمان گرا  و منچستر یونایتد واقع گرا. تفاوت اینجا بود که فرگوسن نمادی از تیمی بود که از هیچ کار خود را آغاز کرد و بعد به جایگاهی رسید که لیورپول را از آن جایگاه لعنتی اش پایین بکشد. به عنوان یک هوادار (به عنوان هوادار یونایتد) وقتی نماد آن روزها حاضر بود، نمی شد که در تمام آن سال ها، بی ترس تکرار دوباره زندگی نکرد. اما اگر سقوط یونایتد به دهه هفتاد و آنقدر دراماتیک در خاطر باقی می ماند، سقوط لیورپول بیست سال پیش از آن سر و صدایی به پا نکرد. ده سال پیش از سقوط تیم یک بار قهرمان شده بود، حتی یک بار جام حذفی را نبرده بود و سایر آن 4 قهرمانی دیگر مربوط به پیش از جنگ و در دهه 20 و پیش تر می شدند. لیورپول با شنکلی پر گرفت، شناخته شد و یاد گرفت که باید بزرگ بود و فراموش کرد که دنیایی دیگر را نیز تجربه کرده است. اما منچستر فرگوسن را داشت. فرگوسن رفت. تفاوت لیورپولِ بعد از دالگلیش با یونایتد بعد از فرگوسن، خاطره یونایتد با "همه آن ها که بعد از بازبی" بود و البته خاطره لیورپولِ بعد از دالگلیش. اما تیم فرگوسن تیم فرگوسن بود و فقط فرگوسن می توانست به آن موفق شود. مویس، فن خال و مربی های بعدی. تفاوتی بعید است به سرعت ایجاد شود. یونایتد باز می گردد. اما نه در لیگ اروپای 2016! 

لیورپول در حالی پا به این دیدار خواهد گذاشت که در 4 دیدار رسمی اخیر (5 دیدار اخیر به انضمام دیدارهای دوستانه) در مقابل منچستریونایتدِ لوئیس فن خال شکست خورده است، بنابراین علیرغم 2 پیروزی روحیه بخش اخیر در مقابل منچسترسیتی و کریستال پالاس، فاکتور "ترس" از رویارویی با یونایتد در ذهنیت این تیم وجود دارد. شاید بهترین سرمربی حاضر در فوتبال کنونی اروپا که قادر به پیدا کردن درمانی برای این معضل روانشناختی ـست، کسی جز یورگن کلوپ نباشد. هفته گذشته را به یاد بیاورید، جایی که تیم او در فینال جام اتحادیه و در ضربات پنالتی باید با منچسترسیتی روبرو می شد و پیش از شروع ضربات دلهره آور پنالتی، اثری از ترس و استرس در چهره خندان کلوپ دیده نمی شد. نحوه ارتباط برقرار کردن وی با شاگردانش در آن لحظه حساس، بسیار مثال زدنی بود. لیورپول در نهایت نبرد ضربات پنالتی را به منچسترسیتی واگذار کرد، اما تنها دلیل این ناکامی را باید در درخشش بی نظیر ویلی کابایرو در دروازه سیتیزن ها دانست و لا غیر. کلوپ برای اثبات خود در تیم جدیدش لزوماً نیازمند کسب جام در اولین فصل حضورش در لیورپول نیست، اما در حالی که قرمز پوشان مرسی ساید در هیچ یک از رقابت های دیگر این فصل شانس قهرمانی را ندارند، سرمربی آلمانی این باشگاه به خوبی آگاه است که کسب قهرمانی در رقابت های این فصل لیگ اروپا می تواند تا چه میزان به عنوان یک کاتالیزور در پیشبرد اهداف پروژه اش در انگلستان مثمر ثمر واقع شود. برای لیورپول، قهرمانی در لیگ اروپا تنها به کسب سهمیه صعود به لیگ قهرمانان اروپا در سال آینده خلاصه نمی شود. آن ها با کسب این قهرمانی، پیامی را به فوتبال انگلستان و اروپا صادر خواهند کرد، پیامی که از بازگشت آن ها به سطح اول فوتبال با یک ایدئولوژی جدید خبر داده و تمامی ابعاد این باشگاه پر افتخار و با سابقه انگلیسی را – از جمله موفقیت های نقل و انتقالاتی - تحت تأثیر قرار خواهد داد. قهرمانی در لیگ اروپا موجب خواهد شد تا بار دیگر برترین بازیکنان فوتبال، لیورپول را به عنوان گزینه ای مناسب برای ادامه دادن حرفه ـشان در یابند، پرستیژ از دست رفته باشگاه بار دیگر باز خواهد گشت و البته که ماموریت غیر ممکن کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا در فصل آینده نیز میّسر خواهد شد. اهمیت بازی چنان بالاست که کلوپ مصّرانه از هواداران تیمش درخواست کرد تا اتمسفری بی نظیر را در دیدار امشبِ آنفیلد ایجاد کنند. این دیدار و بازی برگشت آن از چنان حساسیت ویژه ای برخوردار است که یک آلمانی را وا داشته تا از آن به عنوان "مادر تمام بازی ها" یاد کند!

 لعنتی با آن خنده هایش! بهانه زیاد بود که چرا وضعیت باشگاه اینطور شده است. بهانه هایی که تا تابستان 2015 ردیف می شدند. از این دست: آب و هوای بد شهر و بازیکنانی که پیشنهادهایی از شهرهای خوش آب و هوا تر را می پذیرند، بازیکنانی که لیگ قهرمانان می خواهند، رقبای ثروتمند تر، برنامه های مدون و بلند پروازانه تر، ورزشگاه های بزرگ تر و ... . اما لستر سیتی از راه رسید و خط بطلان شد. اما حالا یورگن کلوپ روی نیمکت لیورپول است که خوب می داند چطور سطح نگاه و فکر همه را تغییر دهد. برای دانستن حکایت کلوپ و لیگ اروپا (جام یوفای سابق) باید ده سال به عقب باز گردیم. تیمی که کلوپ در اختیار گرفت و پیش تر در آن بازی می کرد، تیم مزخرفی به نام ماینتس بود. دو بار تلاش جدی  برای رسیدن به بوندسلیگا یک داشتند و یک بار به لقب بهترین تیم تاریخی تبدیل شدند، که مجوز نگرفت. اما سرانجام رسیدند. برای اولین بار در تمام تاریخ باشگاه، آن ها با حضور یورگن کلوپ  در بوندسلیگا بازی کردند. در همان فصل نخست تیم جایزه بازی جوانمردانه آن فصل را گرفت و به مسابقات اروپایی راه پیدا کرد. تیمی که دهه ها در دسته های پایین تر دست و پا می زد به نماینده آلمان تبدیل شده بود. در دور پلی آف میکا از امنستان و کفلاویک از ایسلند را بردند اما در آخرین بازی مقدماتی به سویا در مجموع 2-0 باختند و حذف شدند. تیمی که در فینال، میدلزبرو را برد و قهرمان شد! این داستان، الهام بخشی برای یک مربی که خود سنبلی از الهام بخشی است، مزید بر علت می شود که این مسابقات جدی گرفته شود. همانطور که هر چیز بردنی دیگری. همانطور که دالگلیش می گفت و حداقل جام اتحادیه را به دست آورد. تیمی که با راجرز سه تساوی در گروهی متوسط به عنوان تیمی در سید سوم داشت، با کلوپ به عنوان صدرنشین به مرحله بعدی رسید و تیم هموطن را حذف کرد. در واقع آمار مربی آلمانی سه برد، سه مساوی و تنها دو گل خورده در لیگ اروپا با لیورپول بوده است. این تیم، تیم یورگن کلوپ نیست. تیمی که جایی در بین دونده ترین تیم ها نداشته باشد چون ابزار در دسترس نیست. آقای بلند پرواز با خنده هایش زمان خواهد داشت تا تیم خود را بسازد اما چیزی نیست که به مانند یک جام در سال نخست بر بر آتشِ پیشرفت هیزم باشد. اما بدون توجه به جام و برد و نتیجه و اسکوربرد، مهم احساس خوبی است که جریان دارد. حالِ مرسی ساید این روزها خوب است. 

4 پیروزی متوالی در مقابل شروزبری، میتیلند، آرسنال و واتفورد؛ بار دیگر برخی کارشناسان و هواداران فوتبال را متقاعد کرد که لوئیس فن خال سرانجام رمز پیروزی را در منچستریونایتد یاد گرفته است و می تواند فصلی جدید از دوران حضورش در انگلستان را رقم بزند. باخت در مقابل وست برومِ تونی پیولیس اما آتشی بود که به جان تمام این تئوری های رنگ باخته افتاد. بی شک مقصر اصلی شکست یونایتد در مقابل وست بروم، خوان ماتا و اخراج "احمقانه" (صفتی که فن خال برای توصیف کارت قرمز ماتا به کار برد) او می باشد، اما حتی در طول 33 دقیقه حضور ماتا در زمین نیز منچستریونایتد فوتبالی خسته کننده و بی روح را به نمایش گذاشت و موفق به ایجاد هیچ موقعیتی نشد. این باخت بار دیگر ثابت کرد که تیم فن خال از ثبات لازم برای رسیدن به 4 رتبه بالای جدول لیگ برتر برخوردار نیست و شیاطین سرخ باید همه امیدشان به کسب سهمیه لیگ قهرمانان را به قهرمانی در لیگ اروپا گره بزنند. در این میان، نکته ای که شاید هوادارانِ نا امید شده از فن خال را دلگرم می کند، رکورد عجیب و غریب او در رویارویی هایش با لیورپول است! او از زمان پیوستن به منچستریونایتد تاکنون 5 بار در تمامی رقابت های رسمی و غیر رسمی به مصاف رقیب دیرینه تیمش رفته است و هر 5 بازی را با پیروزی به پایان رسانده است. فن خال برای جاودانه شدن در تاریخ باشگاه منچستریونایتد به کسب پیروزی در بازی امشب نیاز دارد، موضوعی که خود او نیز از آن به عنوان انگیزه اش در بازی امشب با لیورپول یاد کرد. پیرمرد هلندی به خوبی می داند که دیگر از محبوبیتی در بین هواداران تیمش برخوردار نیست، اما شخصیت جاه طلب او قبول هیچ گونه شکستی را پذیرا نمی شود و رکورد موفقش در مقابل لیورپول، او را با انگیزه و اعتماد به نفسی قابل توجه به دیدار امشب روانه می کند. فن خال با کسب پیروزی در این بازی نه تنها قدمی بزرگ را برای صعود به مرحله بعد لیگ اروپا برخواهد داشت، بلکه به افتخاری دست خواهد یافت که حتی سر الکس فرگوسن و سر مت بازبی افسانه ای نیز تجربه کسب آن را نداشته اند. با این وجود، سابقه خوب فن خال در مقابل لیورپول را می توان از بُعد دیگری نیز مورد تحلیل قرار داد. از یک سو، لیورپول امشب تنها برای پیروزی در مقابل رقیبش در لیگ اروپا نمی جنگد. آن ها برای عزت نفس، اعتبار و باز پس گیری غرور خود خواهند جنگید و بی شک نمی خواهند بار دیگر از منچستریونایتد شکست بخورند. از دیگر سو، در صورت حذف شدن منچستریونایتد توسط لیورپول و کنار رفتن از لیگ اروپا، تنها نکته مثبت کارنامه فن خال در منچستریونایتد نیز از دست خواهد رفت و موضوع جدایی او از منچستریونایتد در پایان فصل قطعی تر از هر زمان دیگری خواهد شد. از این رو و با نتیجه گیری از تمام تحلیل های به عمل آمده، انتظار می رود که امشب شاهد یک جنگ واقعی بین دو غول فوتبال انگلستان باشیم؛ جنگی که دارای حساسیتی به مراتب بیشتر از بازی های دو تیم در چارچوب لیگ برتر می باشد. دربی شمال غرب انگلستان هرگز یک دربی عادی نبوده است، اما دیدار امشب (و همچنین دیدار برگشت در اولدترافورد) شاید بیش از هر زمان دیگری برای سرمربیان و هواداران دو تیم حائز اهمیت باشد.

 چیزی که این بازی را ویژه می کند، برگزاری بازی در شب است. سال هاست که مسابقات ظهر ها و زیر آفتاب برگزار می شوند. شب های اروپایی آنفیلد هم به مانند اتمسفر بازی ها با یونایتد معروفند اما کسی هنوز ترکیب این دو با هم را ندیده است! در فضایی که لهجه اسکاوس و بوی آبجو و پر از آدم و آدم هایی پر از فریاد را می شود در آن احساس کرد از هزاران مایل دور تر بازی را می بینیم اما بیایید به گام های مارکوس راشفورد در این بازی فکر کنیم. به ممفیس و وارلا و سایرین. نقطه قوت یونایتد و ضعف لیورپول در دروازه است. بی شباهت به هم، داوید دخیا و سایمون مینیوله از دروازه ها حفاظت می کنند. دست یورگن کلوپ در فاز هجومی آنقدر برای این بازی باز هست که در خصوص بازی قبلی با پالاس، گفت این بهترین نیمکتی است که تاکنون داشته ام. انتظار می رود که شب خوب کوتینیو، فیرمینو و استوریج باشد اما شاید جوردن هندرسون و حتی جان فلاناگان (اگر بازی کند)  کسانی بانشد که سرنوشت این بازی را تغییر دهند. همانطور که پیش تر ثابت شده چه بسا کریستیانو رونالدو ها در جو این بازی ذوب شدند اما درک کویت ها درخشیده اند. بازی رفت در آنفیلد، به نظر این اتفاق خوبی بود. هیچ تیمی در هیچ کجای تاریخ نتوانسته که مسیر خود را برای رسیدن به آنجا که باید، به مانند لیورپول سخت کند. برای مثال استوک سیتی در جام اتحادیه. پیروزی یک صفر در دیدار رفت در سخت ترین استادیوم ممکن یعنی بریتانیا و شکست یک صفر در خانه و بعد ضربات پنالتی! اتفاقی که در شرایط متفاوت، رخ نمی داد. لیورپول اینکه بتواند در بازی رفت بی ترس از شکست و با علم به بازی برگشت راحت تر بازی کند و نتیجه بگیرد و بعد در دیدار برگشت در اولدترافورد محتاط بازی کند و چشم به ضدحمله داشته باشد را بهتر  بلد است. به مانند همه بازی هایی که به یاد داریم در آنفیلد، منچستر یونایتد تیم محتاط زمین خواهد بود و هوشیارانه به انتظار لحظه سرنوشت ساز می مانند. مثل گل اوشی یا رونی. بازی هایی که دو تیم در یک سطح از نظر فرم  و شرایط بوده اند را عموما یونایتد برده و لیورپول باید بسیار بهتر می بود تا برنده می شد. به نظر شرایط دوم حداقل در آنفیلد حکمفرما خواهد بود. 

چند هفته پیش و در بهبهه مصدومیت دو ماهه وین رونی در قالب یادداشتی به این موضوع اشاره کردم که نکات مثبت بحران مصدومیت در منچستریونایتد و دور بودن بازیکنان اصلی این تیم از میادین فوتبال، حتی بیش از نکات منفی آن خواهد بود. به نظر می رسد که این حدس تا حدود زیادی درست به عمل آمد. مصدومیت های افراطی در کمپ منچستریونایتد موجب شد تا این تیم ماه فوریه خوبی را پشت سر بگذارد. پیروزی روحیه بخش در مقابل آرسنال، معرفی پدیده ای به نام مارکوس رشفورد که امید جدیدی را در قلب هواداران شیاطین سرخ ایجاد کرد، بازی های خوب گیرمو وارلا در غیاب متئو دارمیانِ به شدت نا آماده و فرم بهتر ممفیس و افزایش کارایی او در ترکیب منچستریونایتد تنها بخشی از اتفاق های خوبی بود که به دلیل بحران مصدومیت برای یونایتد رخ داد و موجب 4 پیروزی متوالی برای این تیم شد. بازیکنان جوان و نوجوانی که به دور از فلسفه آقای فن خال در آکادمی های منچستریونایتد همچنان با تاکتیک ها و تفکرات سنتی مربیان پایه باشگاه تمرین و بازی می کردند، روحیه تهاجمی خود را به تیم اصلی باشگاه انتقال دادند تا پس از مدت ها فوتبالی "یونایتدی" را از منچستریونایتد فعلی شاهد باشیم. نکته نگران کننده در این بین اما بازگشت تدریجی ستارگان نامداریست که قالب های فکریشان به وسیله لوئیس فن خال شکل داده شده است. بسیاری از هواداران منچستریونایتد به طرز مضحکی نمی دانند که باید چه حسی را به خبر بازگشت مصدومان تیمشان داشته باشند، زیرا با کنار گذاشته شدن جوانان آکادمی باشگاه و اضافه شدن بازیکنان ایستایی همچون مروانه فلینی، باستین شواین اشتایگر، متئو دارمیان و مارکوس روخو به ترکیب اصلی یونایتد، احتمالاً بار دیگر شاهد همان یونایتد کسل کننده نیم فصل اول خواهیم بود. نکته قابل تأمل اما این است که منچستریونایتد در هر 4 پیروزی اخیر خود مقابل لیورپول با بازیکنان اصلی اش - همین بازیکنان ایستا و شستشوی مغزی شده - به میدان رفته است و حداقل برای این 2 بازی خاص، نمی توان وقع چندانی به این نظریه داد.

 نگرانی اصلی در این بین در دروازه و خط دفاعی بوده است اما به گواه آمار این وضعیت در هفته های اخیر تا حدودی بهبود یافته است.  بیشتر از نفرات جدید، قرمزها در آن منطقه به آرامش نیاز دارند. در این بین بازیکنانی هستند که گاه در سطحی که باید ظاهر می شوند اما ممکن است در بازی بعدی به شکلی باورنکردنی به پاشنه آشیل تیم تبدیل شوند.  باید نشست و دید که چه اتفاقی می افتد اما حضور فلاناگان، می تواند اتفاق خوب باشد. 

● در مورد ترکیب یونایتد در این بازی، می توان حدس و گمان هایی را داشت. نیمکت نشینی مورگان اشنایدرلین، گیرمو وارلا و ممفیس در مقابل وست بروم در حالی بود که آن ها در بازی های قبلی بسیار درخشان ظاهر شده بودند و گمان می رود که فن خال به جهت جلوگیری از خستگی آن ها در دیدار قبلی، به این 3 نفر استراحت داده بود. از این رو این 3 از شانس بسیار زیادی برای شروع بازی امشب برخوردار خواهند بود. در پست دفاع چپ همچنان مارکوس روخو از بیشترین شانس برای بازی برخوردار است، اما عملکرد بد دیلی بلیند در مقابل وست بروم ممکن است موجب تعویض پست او با روخو شود، بدین ترتیب که روخو در قلب دفاع و بلیند در سمت چپ خط دفاعی به کار گرفته شود. در میانه میدان، آندر هررا و اشنایدرلین از بیشترین شانس برای قبول وظایف تدافعی برخوردارند و در یک سوم انتهایی زمین، بعید است که فن خال به دلیل اشتباه ماتا در بازی مقابل وست بروم، او را از ترکیب اصلی اش خارج کند، به خصوص از این رو که اعتقادی به قرار دادن بازیکن آلترنتیو او – آندرس پریرا – در ترکیب اصلی ندارد. آنتونی مارسیال مهره تغییر ناپذیر ترکیب یازده نفره شیاطین سرخ محسوب می شود و مارکوس رشفود و ممفیس نیز احتمالاً از ابتدا در ترکیب این تیم قرار خواهند داشت.

 بستن ترکیب برای این بازی دشواری های خاص خود را برای کلوپ دارد. از سمتی دنیل استوریج بهترین مهاجم است اما در حال حاضر بهترین ترکیب به نظر در شرایطی به وجود می آید که روبرتو فیرمینو به عنوان فالس ناین بازی می کند. تفاوت از واقع بینی تا ایده آلیست بودن. آدام لالانا که برای هفته ها خسته بود و خوب بازی نمی کرد اما بازی می کرد چون تیم سرشار از مصدومان بود، با بازگشت مصدومان برای مدتی نیمکت نشین شد اما با فرم بهتری به ترکیب بازگشته است. او می تواند در کنار ها دردسرهایی جدی برای تیم یونایتد به وجود بیاورد. پرسینگ تیم اتفاق خوبی است که با حضور فیرمینو در نوک، به بهترین شکل انجام می شود. این خصلت تیم های یورگن کلوپ است و روبرتو فیرمینو بازیکنی متعلق به تفکرات یورگن کلوپ است. او می تواند از اشتباهاتی که مدافعان یونایتد با آن بیگانه نیستند، راه ساده تری برای گلزنی پیدا کند. لیورپول برای این بازی امید دارد چون تیم آماده تری به نظر می رسد. 

ترکیب احتمالی: داوید دخیا، گیرمو وارلا، کریس اسمالینگ، دیلی بلیند، مارکوس روخو، آندر هررا، مورگان اشنایدرلین، مارکوس رشفورد، خوان ماتا، ممفیس، آنتونی مارسیال (1-3-2-4)

پیش بینی نتیجه : لیورپول 1-2 منچستریونایتد

 ترکیب احتمالی: مینیوله، لوورن، ساخو، فلاناگان، کلاین، جان، هندرسون، لالانا، کویتینو، فیرمینو و استوریج

پیش بینی نتیجه: لیورپول 3-1 منچستریونایتد

- - , .

سایت طرفدار...
ما را در سایت سایت طرفدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار tarafdar بازدید : 108 تاريخ : جمعه 21 اسفند 1394 ساعت: 1:55