داستان جان توشاک؛ سازندگی، اژدهایان جوان و گرت بیل

ساخت وبلاگ

طرفداری- گری اسپید به ولز  سر و شکل داد و کریس کلمن آن را به اوج رساند اما کار، پیش از آن با جان توشاک آغاز شده بود. 

حالا در باشگاه ویداد کازابلانکا، قهرمان لیگ مراکش به شمار می رود اما هرگز ولز را از ذهن خود به در نکرده است. بلافاصله پس از پیروزی 2-1 ولز مقابل اسلواکی بود که دیلی میل به سراغ پیرمرد دوست داشتنی و تنومند سابق و زوج کوین کیگان در لیورپول رفت. مردی که بعدها با رئال مادرید به افتخارات بزرگی رسید. بازی داشتم و اینطور شد که نتوانستم بازی ولز را ببینم. اما پسرم، کمرون با من تماس گرفت. او حالا مربی تیم زیر 21 سال سوانزی است. او گفت که چطور ولز خوب بازی کرده و عنان کار را در دست گرفته است. فوق العاده است. باید اعتراف کنم که وقتی استادیوم را با تیمم ترک می کردم، لبخندی بزرگ بر لب داشتم. 

نه نفر از چهارده بازیکنانی که کلمن در دیدار مقابل اسلواکی از آن ها استفاده کرد، نخستین بازی خود برای تیم ملی را زیر نظر توشاک انجام داده بودند. مرد بزرگ جثه و با شخصیت ولزی ها که به هرچه یک بازیکن آرزو دارد به عنوان بازیکن رسید، بین سال های 2004 تا 2010 سرمربی ولز بود و همواره ارتباط خود را حفظ کرده است. 

با رابی سویج به مشکل بر خورد و هرگز رابطه فوق العاده ای با کریگ بلیمی نداشت. شاگر بیل شنکلی بود و به شیوه مربیان سنتی، لحن صریح و گاه بی رحمانه ای داشت. با وجود اینکه جای حضور در یک تورنمنت معتبر را در کارنامه خود خالی می بیند،  کارهای بسیاری برای تیم ملی کشورش  انجام داد. کارهایی که حتی کریس کلمن نیز می داند بی آن ها، حالا از این شهر به آن شهر فرانسه در حال گشت و گذار و فوتبال نبود. جان توشاک - بیل شنکلی تیم پا به سن گذاشته ای به توشاک رسید. هفت بازیکن از جمله گری اسپید فقید در همان روزهای نخست او بی سر و صدا اعلام بازنشستگی کردند و سویج نیز کمی دیرتر و کمی پر سر و صدا تر. مجبو بود که کار را با تیمی جوان شده آغاز کند. برنامه ای بلند مدت داشتیم.  43 بازیکن جدید در دوره او به کار گرفته شدند که 14 نفر از آن جمع مسافر فرانسه شده اند و قرار است امروز یکی از مهم ترین دیدارهای تاریخ خود را مقابل انگلستان انجام دهند. گرت بیل، ارون رمزی، جو آلن و اشلی ویلیامز؛ 4 نفر از نسل طلایی کنونی اژدهایان ولزی، فوتبال ملی را با توشاک آغاز کرده اند. 

برایان فلین مربی تیم زیر 21 سال هم تا همان اندازه شایسته احترام است. او متخصص یافتن استعدادهای مناسب بود و کار خود را به بهترین شکل انجام داد. توشاک در مورد او می گفت که حتی اگر سگ شما ولزی باشد، فلینی (یای رفاقت) در مورد او چیزهایی می داند. 

در 67 سالگی، دیگر نیازی به دزدیدن اعتبارها ندارد. شانه ای از فروتنی بالا می زند و می گوید که موفقیت های ولز به خاطر کریس کلمن بوده؛ او کار فوق العاده ای انجام داده است. اما مردی که سکان هدایت را از مارک هیوز گرفت، شایسته بیشترین ستایش هاست. به عقب که بازی می گردیم، باید بگویم که کار سختی داشتم. هر حرفی که مردم در مورد می زنند، مهم نیست. من مربیگری را خوب می شناسم. من سوانزی را از دسته چهارم به دسته اول رساندم. دوبار به عنوان مربی رئال مادرید معرفی شدم. لالیگا را فتح کردم و در پنج کشور دیگر به جام رسیدم. انتقاد ها را به شش زبان مختلف شنیده بودم. اما وقتی کار را در ولز آغاز کردیم، احساس می کردم که دست هایم از پشت بسته اند. منظورم، نسبت به تمام چیزهایی بود که با آن ها روبرو بودم.  تیمی را در دست گرفتم که میانگین سنی آن 28 بود. این در حالی بود که نفراتی به تازگی اعلام بازنشستگی بودند و باید کار بازسازی را به طور بنیادی آغاز می کردیم. وقتی مربی ملی هستید، توانایی خرید و فروش بازیکنان را ندارید و باور کنید بازیکنان بسیاری بودند که عاشق فروش آن ها بودم! 

در شرایطی کار بازسازی آغاز شد که بازیکنان ولزی جایی در بین کهکشانی ها یا ستاره های لیگ برتری نداشتند. وضعیت اشلی ویلیامز را یادم هست. پدربزرگی ولزی داشت پس برای دیدن بازی اش در استوکپورت، به  هیرفورد رفتم تا دیدار دو تیم از دسته دوم (سطح 4 لیگ انگلستان) را ببینم. تا نیمه باقی ماندم و بعد به سمت بازی کاردیف-شفیلد یونایتد رفتم تا بازی جو لدلی را ببینم. وضعیت اینطور بود. فلینی و من برای دیدن بازی ها می رفتیم و سطح انتظارات خاص خود را داشتیم. 

گرت بیل استعدادی متفاوت بود و ارون رمزی، کیفیت هایی جدید به ارمغان آورد. صادقانه بگویم، در روزهای اول به او اعتماد نداشتم. اما فلینی به طور کامل از استعداد او مطمئن بود. می گفت که چیزی به خصوص در این پسر می بینم. راست می گفت. گرت همیشه پسر خوبی بود. پسری معمولی که حالا به یک بازیکن کامل تبدیل شده است. تنها خودش بابت این پیشرفت، شایسته تبریک است. در ابتدا بابت مصدومیت هایش نگران بودم. کارهای زیادی با فیزیوتراپیست ها انجام می داد تا برای هر بازی آماده شود. ارون هم استعداد بزرگی است. از خود می پرسید که چه می شود اگر. این را مرتبا، وقتی در حال سازندگی هستید از خود می پرسید. 

توشاک باور دارد که مصدومیت ها بلای جان تیم او شد. پس از حدود دو دوره ناتوانی در کسب مجوز حضور در تورنمنت ها، به دیداری دوستانه در سال 2009 رسیدیم. جایی که ولز با سه گل اسکاتلند را شکست داد. ارون، روز فوق العاده ای داشت و جو آلن نخستین بازی ملی را انجام داد. به فلینی گفتم که باید صبور باشیم به خاطر اینکه تلاش هایمان دارد به ثمر می نشیند. کمی بعد بود که ارون مصدوم شد. پای او در بازی با استوک شکست و پنج ماه نمی توانست بازی کند. طی شش ماه پس از بازی با اسکاتلند، پنج بازیکن تیم مجبور به عمل شدند که یکی از آن ها گرت بود. مشکلات یکی پس از دیگری از راه می رسیدند. فلج شده بودم. این احساس را برای اولین بار داشتم. راهی برای بهبود وضعیت در دست نبود. 

پس از یک بازی از دوره مقدماتی یورو 2012 بود که با رضایتی دو طرفه، از مسئولیت خود کناره گیری کرد. در شرایطی که برخی بازیکنان بزرگسال، هرگز آنطور به او اعتماد نکردند. برخی از آن ها بیشتر به خود اهمیت می دادند، تا حضور و پیشرفت بازیکنان جوان. او فلسفه خود را به کار برد. کاری را که می توانستم انجام دادم. می دانستم که کار را برای مربی بعدی ساده کرده ام.  

چهار سال گذشته. هفت نفر از پسران توشاک، حالا از مرز 40 بازی ملی عبور کرده اند. او در این بین در مقدونیه، آذربایجان و مراکش مربیگری کرده است. وقتی که ولز مقابل انگلستان صف آرایی می کند، او هنوز در آفرقاست اما همه می دانند که خیالش جای دیگری است. 

سایت طرفدار...
ما را در سایت سایت طرفدار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار tarafdar بازدید : 174 تاريخ : پنجشنبه 27 خرداد 1395 ساعت: 8:52